امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Witch

wɪtʃ wɪtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    witches

معنی

noun verb - transitive countable C1
زن جادوگر، ساحره، پیرزن، فریبنده، افسون کردن، سحر کردن، مجذوب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد witch

  1. noun person who casts spells over others
    Synonyms: conjurer, enchanter, magician, necromancer, occultist, sorcerer

ارجاع به لغت witch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «witch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/witch

لغات نزدیک witch

پیشنهاد بهبود معانی