امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Workaday

ˈwɜrːkədeɪ ˈwɜːkədeɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
روزانه، هر روز، معمولی، عادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- workaday clothes
- لباس کار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد workaday

  1. adjective Of or suitable for ordinary days or routine occasions
    Synonyms: everyday, quotidian, mundane, workday, routine, unremarkable

ارجاع به لغت workaday

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «workaday» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/workaday

لغات نزدیک workaday

پیشنهاد بهبود معانی