امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Workaround

ˈwɜːrkəˌraʊnd ˈwɜːkəraʊnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
راه‌حل فوری، راه‌حل دم‌دستی، راه‌حل میانبر، دور زدن مشکل
- We found a clever workaround for the software glitch.
- ما یک راه‌حل فوری برای نقص نرم‌افزار پیدا کردیم.
- Engineers are brainstorming a new workaround to bypass the security issue.
- مهندسان درحال طرح یک راه‌حل جدید برای دور زدن مشکل امنیتی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت workaround

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «workaround» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/workaround

لغات نزدیک workaround

پیشنهاد بهبود معانی