امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wrung

rʌŋ rʌŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wrung
  • شکل سوم:

    wrung

معنی‌ها

adverb
زمان گذشته ساده فعل Wring

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adverb
قسمت سوم فعل Wring
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrung

  1. verb Obtain by coercion or intimidation
    Synonyms: contorted, squeezed, wrenched, distorted, extorted, twisted, deformed, gouged, writhed, strained, compressed, racked, strangled, turned, screwed, pressed, pinched, exacted, extracted, perverted, choked
  2. verb To alter the position of by a sharp, forcible twisting or turning movement
    Synonyms: wrenched
  3. verb Twist and compress, as if in pain or anguish
    Synonyms: wrenched
  4. adjective
    Synonyms: twisted, squeezed-out, pressed, compressed, forced, dried

ارجاع به لغت wrung

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrung

لغات نزدیک wrung

پیشنهاد بهبود معانی