امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Yucky

ˈjʌki ˈjʌki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
(عامیانه) بد، تنفرانگیز، تهوع‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yucky

  1. adjective disgusting
    Synonyms: abominable, awful, beastly, crappy, creepy, cruddy, crummy, detestable, distasteful, foul, funky, grody, gross, gruesome, hideous, icky, loathsome, lousy, nasty, nauseating, odious, offensive, raunchy, repugnant, repulsive, revolting, rotten, scuzzy, sickening, skanky, sleazy, stinking, vile, vulgar, yecchy

ارجاع به لغت yucky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yucky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/yucky

لغات نزدیک yucky

پیشنهاد بهبود معانی