جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "غ"
غائبی
غائر
غائله
غائی
غات غات
غات غات کردن
غار
غار بزرگ
غار گرد
غار مانند
غارت
غارت زده
غارت کردن
غارتگر
غارتگرانه
غارتگری
غاردانه
غارزی
غارشناس
غارشناسی
غارغار
غارغارکردن
غارگیلاس
غارنشین
غاروغور
غاریقون
غاز
غاز اهلی
غاز برف
غاز شمالی
غاز ماده
غاز نر
غازپا
غازنر
غازی
غاژه سرخاب
غاشیه
غاشیه زین پوش
غاشیه کشیدن
غاصب
غافث
غافل
غافل از خطر
غافل ازاین
غافل بودن
غافل شدن
غافل کردن
غافل گرفتن
غافلانه
غافلگیر
غافلگیر کردن
غافلگیرانه
غافلگیری
غافلی
غالب
غالب آمدن
غالب بودن
غالب شدن
غالبا
غالبیت
غالگذاری کردن
غالیه
غامض
غامض سازی
غامض شدن
غامض کردن
غامضه
غان
غان کاغذی
غان و غون
غان و غون کردن
غان و غون کردن در کودکان بی زبان
غانقرایا
غایب
غایب بدون اجازه
غایب بدون مجوز
غایب شدن
غایب غیر موجه
غایب موشک
غایت
غایت شناسی
غایتمندی
غایط
غایی
غب
غبا
غباد
غبار
غبار کیهانی
غبار گرفته
غبار مانند
غبارآلود
غبارآلوده
غباردار
غبارسان
غبارستان
غباری
غبرائ
غبطه
غبطه خوردن
غبطه خوردن به
غبغب
غبغب انسان و حیوان
غبغب بوقلمون و برخی جانوران
غبغب جانور
غبغب دار
غبن
غبن فاحش
غثیان
غد
غدار
غداره
غدد
غدد پستانی
غددی
غدر
غدغد
غدغد کردن
غدغن
غده
غده ای
غده بدخیم
غده بنا گوش
غده پستان
غده تناسلی
غده تیروئید
غده تیموس
غده چربی
غده دار
غده درقی
غده درون تراو
غده دریمی
غده سرطانی پوست
غده شناسی
غده صنوبری
غده عرق
غده عرقی
غده عصبی
غده کوچک
غده لنفی
غده مانند
غده هیپوفیز
غدیر
غدیر خم
غذا
غذا خوردن
غذا دادن
غذا در رستوران
غذائخوراک
غذائی
غذائیت
غذائیت دار
غذاخوری
غذای آماده
غذای ارزان در برخی رستوران ها
غذای تهیه شده به روش مخصوص
غذای حیوانی
غذای روزمره
غذای سالم
غذای سبک
غذای طبیعی بدون اضافات
غذای کافی
غذای گیاهی
غذای ناسالم
غذایی
غر
غر زدن
غر زدن با صدای بلند
غر شدن
غرا
غرائ
غرائب
غراب
غراب البین
غرابت
غرابتی ندارد
غرابه
غرابی
غراره کردن
غرامت
غرامت پرداختن
غرامت دادن
غران
غرب
غرب باختر
غرب وحشی
غرب وزان
غربا
غربال
غربال کردن
غربال کردن آرد و غلات
غربال کننده
غربالی
غربت
غربت زدگی
غربت زده
غربتی
غربی
غربی باختری
غربی ترین جا
غربی کردن شخصیت و آداب
غربیله
غرت
غرس
غرس کردن
غرش
غرش رعد
غرش سگ خشمگین
غرش کردن
غرش کنان
غرش کننده
غرشدن
غرض
غرض آلود
غرض آلود کردن
غرض آمیز
غرض رانی
غرض ورز
غرض ورزی
غرض ورزی کردن
غرض ورزیدن
غرضمندی
غرغر
غرغر کردن از شدت خشم
غرغر کردن از شدت درد
غرغر کردن سگ با دندان های نمایان
غرغرکردن
غرغرو
غرغره
غرغره القائ
غرغره کردن
غرغری
غرغشه
غرفه
غرق
غرق آب
غرق افتخارات
غرق اندیشه
غرق بدهی
غرق بودن در کار
غرق بودن در گرفتاری
غرق در تحسین کردن
غرق در تعجب کردن
غرق در خوشی کردن
غرق در شگفتی شدن
غرق در شگفتی کردن
غرق در ظلمت جهل
غرق در کاری شدن
غرق در نور و محبت کردن
غرق شدن
غرق شدن در آبگونه
غرق شدن در نور و رنگ
غرق شدن کشتی
غرق شدنی
غرق شده
غرق کردن
غرق کردن با اژدر
غرق کردن کشتی
غرق مسرت کردن
غرقاب
غرقه
غرقه به خون
غرقه شدن
غرقه کردن
غرگی
غرم غرم
غرمائ
غرمبه
غرمبیدن
غرنبه
غرنبیدن
غرنده
غرواش
غروب
غروب آفتاب
غروب شام
غروب کردن
غرور
غرور آمیز
غرور جوانی
غرور و بیزاری
غروش
غرولند
غرولند کردن
غرولند کردن به شوهر
غرولندو
غره
غری
غریب
غریب گز
غریب نواز
غریب نوازی
غریب و بی کس
غریبه
غریبه شدن
غریبه مانند
غریبه وار رفتار کردن
غریبی
غریدن
غریدن از شدت خشم
‹
1
2
3
4
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی