جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 17)
پیاستر یک صدم لیره
پیاستو
پیاله
پیاله کردن
پیام
پیام آور
پیام دادن
پیام رادیویی
پیام رسان
پیام رسانی
پیام رسانی کامپیوتری
پیام رسانی کردن با آینه
پیام رسانی کردن با چراغ
پیام رمزی
پیام گیر
پیام گیران
پیام نگار
پیام نوشتاری
پیامبر
پیامبرانه
پیامد
پیامد بد
پیامد چندگانه
پیامد چیزی بودن
پیامد غیر مترقبه
پیامد منطقی
پیامدگرایی
پیامدیابی کردن
پیامدین
پیامک
پیان
پیانو
پیانو نواز
پیانوی ایستاده
پیانوی بزرگ
پیانوی دیواری
پیانوی قائم
پیانوی کوچک
پیانیست
پیاوار
پیاواری
پیایند
پیپ
پیپ پاک کن
پیپ ساخته شده از کف دریا
پیپت
پیت
پیتزا
پیتزا فروشی
پیتزبورگ
پیجامه
پیجر
پیچ
پیچ افت هواپیما
پیچ امین الدوله
پیچ اندر پیچ
پیچ انگشتی
پیچ بلند
پیچ پروانه ای
پیچ تلگرافی
پیچ تند جاده
پیچ تند زمین گلف
پیچ تنظیم دوطرفه
پیچ جاانداز
پیچ جاده
پیچ چوب
پیچ خروسکی
پیچ خوردگی
پیچ خوردگی طناب
پیچ خوردگی گیسو
پیچ خوردگی مچ پا و کمر
پیچ خوردن
پیچ خوردن پا
پیچ خوردن شیلنگ
پیچ خوردن مچ پا و دست
پیچ خوردن و رد شدن
پیچ خورده
پیچ دادن
پیچ دادن ناگهان و با شدت
پیچ در بشکه
پیچ در پیچ
پیچ دستی
پیچ دهنده
پیچ رادیو
پیچ رادیو و تلویزیون
پیچ راه
پیچ ریسمان و طناب
پیچ زدن
پیچ زنجیر
پیچ سر بطری
پیچ سر محور
پیچ سرتیز
پیچ شبدر
پیچ ضامن
پیچ طنابگیر
پیچ فلز
پیچ کردن
پیچ کوک
پیچ گسترشی
پیچ گوشتی
پیچ گوشتی چهار سو
پیچ گوشدار
پیچ گوییزه
پیچ لامپا
پیچ لغزش گیر
پیچ ماشین
پیچ مو
پیچ میزان
پیچ ناگهانی
پیچ نجاری
پیچ و تاب
پیچ و تاب خوردن
پیچ و تاب دادن
پیچ و تاب دار
پیچ و تاب دار کردن
پیچ و تاب داشتن
پیچ و خم
پیچ و خم دار
پیچ و خم داشتن
پیچ و دنده
پیچ و مهره کردن
پیچ واپیچ
پیچ وار
پیچ وتاب امضا
پیچ ومهره
پیچ هم بند
پیچا
پیچا پیچ بودن
پیچاپیچ
پیچاپیچ بودن
پیچاپیچ رفتن
پیچاپیچی
پیچازی
پیچاک
پیچال
پیچان
پیچان رود
پیچاندن
پیچاندن با حرکت ناگهانی و تند
پیچاندن بینی کسی
پیچاندن گوش کسی
پیچاندن گونه کسی
پیچاندن معنی
پیچاندن ناگهانی و با شدت
پیچاندنی بودن
پیچانده
پیچدار
پیچدار رو به بالا
پیچراهه
پیچراهی
پیچش
پیچش صدا
پیچشی
پیچک
پیچک سمی
پیچک صحرایی
پیچکرم
پیچنده
پیچه
پیچه توتون
پیچیدگی
پیچیدن
پیچیدن به هم
پیچیدن به یک سو
پیچیدن دارو و نسخه
پیچیدن در
پیچیدن در چیز دیگری
پیچیدن در لفاف
پیچیدن دوباره فیلم
پیچیدن دور چوب
پیچیدن دور چیزی
پیچیدن دور دکل
پیچیدن دور دیرک
پیچیدن دور قرقره
پیچیدن روی پاشنه
پیچیدن ریسمان
پیچیدن سیم
پیچیدن صدا
پیچیدن ناگهانی
پیچیدن و بالا رفتن از چیزی
پیچیده
پیچیده تر شدن
پیچیده کردن
پیچیده و پر تصنع
پیچیده و دشوار
پیخال
پیخاله
پیختن
پیخست
پید
پیدا
پیدا بودن
پیدا کردن
پیدا کردن چیز از دست رفته
پیدا کردن قرض
پیداگر
پیدایش
پیدایی
پیر
پیر بهار
پیر دختر
پیر دختروار
پیر دیر
پیر رونوار
پیر زخم
پیر شدن
پیر کردن
پیر و پاتال
پیر و خرفت
پیر و دانا
پیر وار
پیرا
پیرا ارتشی
پیرا پیشه کار
پیرا دل
پیرا روان شناسی
پیرا کردن
پیراپزشک
پیراخط
پیرادندانی
پیرارسال
پیراستگی
پیراستگی رفتار و سخن
پیراستگی سبک
پیراستن
پیراسته
پیراسته کردن
پیراسنج
پیراشکی
پیراشهر
پیراگیر
پیراگیر بودن
پیراگیره
پیراگیری
پیراگیری کردن
پیرامرز
پیرامن
پیرامون
پیرامون شهر
پیرامونی
پیرانا
پیرانسال
پیرانسالی
پیرانگر
پیرانگری
پیرانما
پیرانه
پیرانه سر
پیراوازنش
پیراهن
پیراهن بافتنی
پیراهن بافته
پیراهن پشمی
پیراهن تنگ
پیراهن خواب
پیراهن دوز
پیراهن کوتاه
پیراهن کوتاه کمربنددار
پیراهن گشاد زنانه
پیراهن گشاد و بلند زنانه
پیراهن و دامن
پیراهن و شلوار گشاد
پیراهن ورزش
پیراهنی
پیرایش
پیرایه
پیرایه پرست
پیرایه پرستی
پیرتر از سن معین
پیردختری
پیرزن
پیرزن بد خلق
پیرزن بدجنس
پیرزن بی خانمان
پیرزن زشت و بدجنس
پیرزن زشت و فرتوت
پیرزن صفت
پیرسرباز
پیرسینگ
پیرکس
پیرگیاه
پیرمرد
پیرمرد بامزه
پیرمرد عجیب و غریب
پیرو
پیرو آیین بدبینی
پیرو آیین هندو
پیرو پرو پا قرص
پیرو تشیع
پیرو جان وسلی
پیرو حضرت عیسی
پیرو حلقه به گوش
پیرو خرف
پیرو سیاست عامه پسند
پیرو فرقه بخصوص
پیرو فروید
پیرو قانون
پیرو کردن
پیرو لرد
پیرو متعصب
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
خاد
خارج ازوصف
خانه جنبا
خانه شطرنج
خاورسوی
خاکروبه گردآوری کردن
خاکسترگر
خاکشیر مرتع
ختام
ختم گزاردن
خدمت دوسره
خراب نکردنی
خرابی تدریجی
خراشاندن با آلت زبر
خراشاندن پوست
خراشنده کردن
خراشگذاری
خراشیدگی بر پوست درخت
خرامشگاه
خرخنده کردن
خرده زارع
خز سمور آبی
خزانگر
خزدست
خزه مردابی
خسباندن
خسپاندن تخم
خسپانگر
خشک افتادن
خشک انداختن
خصوصی کردن
خط ترازنما درنمودار
خط دو راهی
خطاگونه
خطگذار