امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Admiration

ˌædməˈreɪʃn ˌædməˈreɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    admirations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
تعجب، حیرت، شگفت، پسند، تحسین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- to have admiration (for)
- تحسین کردن، قابل ستایش دانستن
- He looked at the rugs with admiration.
- با شگفتی به فرش‌ها نگریست.
- Hafez was one of his greatest admirations.
- حافظ یکی از اشخاصی بود که بیش از همه مورد تحسین او بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد admiration

  1. noun great respect
    Synonyms: account, adoration, affection, applause, appreciation, approbation, approval, deference, delight, esteem, estimation, favor, fondness, glorification, homage, honor, idolatry, idolization, liking, love, marveling, obeisance, pleasure, praise, prizing, recognition, regard, reverence, valuing, veneration, wonder, wonderment, worship
    Antonyms: aversion, contempt, disapproval, disgust, dislike, disregard, hate, hatred, loathing

لغات هم‌خانواده admiration

ارجاع به لغت admiration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «admiration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/admiration

لغات نزدیک admiration

پیشنهاد بهبود معانی