امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Admired

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      admires

    • وجه وصفی حال:

      admiring

    • صفت تفضیلی:

      more admired

    • صفت عالی:

      most admired

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    تحسین‌شده، ستایش‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - an admired skill
    - مهارتی تحسین‌شده
    - an admired student
    - دانش‌آموزی ستایش‌شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد admired

    1. verb hold in high regard
      Synonyms:
      appreciated regarded respected valued considered favored praised approved esteemed honored prized treasured commended glorified lauded revered worshipped venerated idolized extolled hailed boosted eulogized canonized apotheosized
      Antonyms:
      disliked hated despised detested abhorred condemned censured scorned deprecated execrated
    1. verb to be fond of or delighted with
      Synonyms:
      cherished appreciated relished
    1. adjective
      Synonyms:
      much-admired

    لغات هم‌خانواده admired

    ارجاع به لغت admired

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «admired» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/admired

    لغات نزدیک admired

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی