امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apparition

ˌæpəˈrɪʃn ˌæpəˈrɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
ظهور، تجسم، مرئی شدن، پدیداری، هر موجود هولناکی که غافل‌گیرانه پدیدار شود، شبح، روح، خیال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- last night, she was visited by an apparition resembling her dead child.
- دیشب شبحی که شبیه فرزند مرده‌ی او بود در مقابلش ظاهر شد.
- an apparition evanescing into darkness.
- شبحی که در تاریکی محو شد.
noun
(روان‌شناسی) توهم دیداری، توهمات و خطاهای حسی و بصری، صورت وهمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apparition

  1. noun ghost
    Synonyms: bogeyman, bump in the night, chimera, delusion, hallucination, haunt, illusion, phantasm, phantom, revenant, specter, spirit, spook, visitant
    Antonyms: animate, being

ارجاع به لغت apparition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apparition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apparition

لغات نزدیک apparition

پیشنهاد بهبود معانی