امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Aristocrat

    ˈerəstəkræt ˈærəstəkræt / / əˈrɪs-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      aristocrats

    معنی و نمونه‌جمله

    عضو دسته اشراف، طرفدار حکومت اشراف، نجیب‌زاده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The government was under the control of a few aristocrats.
    - حکومت در اختیار معدودی از اشراف بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد aristocrat

    1. noun privileged person
      Synonyms: blueblood, gentleperson, lace curtain, noble, patrician, peer, silk stocking, swell, upper cruster
      Antonyms: commoner, plebian, proletariat

    ارجاع به لغت aristocrat

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «aristocrat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aristocrat

    لغات نزدیک aristocrat

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار