معنی behavioral science به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(مانند روان‌شناسی و زبان‌شناسیِ شناختی و مردم‌شناسی و غیره) علم رفتاری، علم کرداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- principles of research in behavioral science

- اصول تحقیق در علم رفتاری

- a framework for the unification of the behavioral sciences

- چارچوبی برای یکسان‌سازی علوم کرداری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد behavioral science

noun social psychology

Synonyms: behavioral psychology, behavioristic psychology, Skinnerian psychology, social anthropology, sociology, Watsonian psychology

ارجاع به لغت behavioral science

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «behavioral science» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/behavioral-science

لغات نزدیک behavioral science

- behavior therapy
- behavioral
- behavioral science
- behaviorally
- behaviorism

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی