امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Confidence

ˈkɑːnfədns ˈkɒnfɪdns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    confidences

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
اطمینان، اعتماد، اعتقاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Do you have confidence in his honesty?
- آیا به صداقت او اطمینان داری؟
- He has confidence he will win.
- او به برنده شدن خود اطمینان دارد.
- If you lose your confidence, you will not succeed.
- اگر اعتماد خود را از دست بدهی، موفق نخواهی شد.
- to have confidence in
- اعتماد داشتن به
noun countable
راز، سرّ
- Take him into your confidence.
- رازت را با او در میان بگذار.
- in strict confidence
- به‌طور کاملاً محرمانه (یا کاملاً خصوصی)
- to reveal a friend's confidences
- رازهای دوستی را افشا کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confidence

  1. noun belief in oneself
    Synonyms: aplomb, assurance, backbone, boldness, brashness, certainty, cool, courage, daring, dash, determination, elan, faith in oneself, fearlessness, firmness, fortitude, grit, hardihood, heart, impudence, intrepidity, mettle, morale, nerve, pluck, poise, presumption, reliance, resoluteness, resolution, self-possession, self-reliance, spirit, spunk, sureness, tenacity
    Antonyms: uncertainty, unconfidence
  2. noun belief in something
    Synonyms: assurance, credence, dependence, faith, hope, reliance, stock, store, sure bet, trust
    Antonyms: apprehension, distrust, doubt, fear, uncertainty, unconfidence

Collocations

لغات هم‌خانواده confidence

ارجاع به لغت confidence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confidence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confidence

لغات نزدیک confidence

پیشنهاد بهبود معانی