امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Constantine

    ˈkɑːnstənˌtin ˈkɑːnstənˌtin
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    اسم خاص مذکر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    کنستانتین (امپراطور روم: 280-337 پس از میلاد)
    شهر کنستانتین (در الجزایر)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد constantine

    1. noun Emperor of Rome who stopped the persecution of Christians and in 324 made Christianity the official religion of the Roman Empire; in 330 he moved his capital from Rome to Byzantium and renamed it Constantinople (280-337)
      Synonyms: constantine i, Constantine the Great, Flavius Valerius Constantinus

    ارجاع به لغت constantine

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «constantine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/constantine

    لغات نزدیک constantine

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند