امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Constantly

ˈkɑːnstntli ˈkɒnstəntli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more constantly
  • صفت عالی:

    most constantly

معنی

adverb B2
دائم، مدام، همیشه، پیوسته، همواره، بی‌وقفه، لاینقطع، پی‌درپی، پیاپی، مستمر، مکرر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد constantly

  1. adverb uniformly
    Synonyms: steadily, invariably, continually, regularly

لغات هم‌خانواده constantly

ارجاع به لغت constantly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «constantly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/constantly

لغات نزدیک constantly

پیشنهاد بهبود معانی