امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crystallization

ˌkrɪstəlaɪˈzeɪʃn̩ ˌkrɪstəlaɪˈzeɪʃn̩ ˌkrɪstəlaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    crystallizations

معنی

noun
تبلور، بلورسازی، بلورش، بلورشدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crystallization

  1. noun A rock formed by the solidification of a substance; has regularly repeating internal structure; external plane faces
    Synonyms: crystallisation, crystal, crystallizing

ارجاع به لغت crystallization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crystallization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crystallization

لغات نزدیک crystallization

پیشنهاد بهبود معانی