امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curvature

ˈkɜːrvətʃər ˈkɜːvətʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
انحنا، خمیدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
پیچش، کجی، خمیدگی، انحنا ، مقدار انحنا
- spine curvature
- انحنای ستون فقرات
- curvature vector
- بردار انحنا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curvature

  1. noun rounded part of thing, usually body part
    Synonyms: arc, arch, arching, bend, bow, curve, curving, curvity, deflection, flexure, incurvation, round, shape

ارجاع به لغت curvature

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curvature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curvature

لغات نزدیک curvature

پیشنهاد بهبود معانی