امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Curve

kɜːrv kɜːv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    curved
  • شکل سوم:

    curved
  • سوم‌شخص مفرد:

    curves
  • وجه وصفی حال:

    curving
  • شکل جمع:

    curves

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb countable B2
خط منحنی، چیز کج، خط خمیده انحنا ، پیچ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adverb countable
منحنی، خم
- Here the train goes around a curve.
- خط آهن در اینجا دور می‌زند.
- the curve of the river
- انحنای رودخانه
- The price curve has been rising.
- نمودار قیمتها در حال صعود است.
- curve of revolution
- خم چرخی، منحنی دوار
- curve fitting
- چم برازی، برازاندن منحنی (آمار)
- Curve the line carefully.
- خط را با دقت قوس‌دار بکن.
- His lips were curved in a smile.
- لبخند به لبانش انحنایی بخشیده بود.
- The river curves around the hill.
- رودخانه تپه را دور می‌زند.
- The missile curved toward its target.
- موشک به سوی هدف دور (چول) زد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد curve

  1. noun arched, rounded line or object
    Synonyms: ambit, arc, arch, bend, bight, bow, camber, catenary, chord, circle, circuit, circumference, compass, concavity, contour, crook, curlicue, curvation, curvature, ellipse, festoon, flexure, hairpin, half-moon, helix, horseshoe, hyperbola, incurvation, incurvature, loop, meniscus, ogee, parabola, quirk, rondure, round, sinuosity, sweep, swerve, trajectory, turn, vault, whorl
    Antonyms: line
  2. verb bending in a shape or course
    Synonyms: arc, arch, bend, bow, buckle, bulge, coil, concave, convex, crook, crumple, curl, deviate, divert, gyrate, hook, incurve, inflect, loop, round, skew, snake, spiral, stoop, swerve, turn, twist, veer, wind, wreathe
    Antonyms: straighten

Collocations

  • curved chart

    نمودار منحنی شکل، نمودار غیرخطی

  • curved plotter

    (مکانیک) منحنی نگار، چول‌نگار

ارجاع به لغت curve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curve

لغات نزدیک curve

پیشنهاد بهبود معانی