معنی defensiveness به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

dɪˈfensɪvnəs dɪˈfensɪvnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

حالت تدافعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- "I am assertive," she says, with only a trace of defensiveness.

- تنها با کمی حالت تدافعی می‌گوید: «من قاطع هستم».

- Defensiveness is a strong characteristic of honeybees.

- حالت تدافعی یکی از ویژگی‌های بارز زنبورهای عسل است.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده defensiveness

noun
defense, defendant, defender, defensiveness
adjective
defenseless, defensible, defensive
verb - transitive
defend
adverb
defensibly, defensively

ارجاع به لغت defensiveness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «defensiveness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defensiveness

لغات نزدیک defensiveness

- defensive
- defensively
- defensiveness
- defer
- deference

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند