امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Definition

ˌdefəˈnɪʃn ˌdefəˈnɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    definitions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
(مفهوم، کلمه) معنی، تعریف، (منطق) حد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- What is the definition of "Fast"?
- معنی واژه "Fast" چیست؟
noun countable
(قدرت، وظایف) تعیین، تحدید
- a definition of his role in...
- تعیین نقش او در ...
noun countable
صراحت، روشنی، وضوح، مشخص بودن
noun countable
(در رادیو و تلویزیون) (عکس، تصویر) وضوح، (عدسی) بُرد وضوح
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد definition

  1. noun description
    Synonyms: analogue, annotation, answer, characterization, clarification, clue, comment, commentary, cue, delimitation, delineation, demarcation, denotation, determination, diagnosis, drift, elucidation, exemplification, explanation, explication, exposition, expounding, fixing, formalization, gloss, individuation, interpretation, key, outlining, rationale, rendering, rendition, representation, settling, signification, solution, statement of meaning, terminology, translation
    Antonyms: ambiguity, nonsense, vagueness

لغات هم‌خانواده definition

ارجاع به لغت definition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «definition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/definition

لغات نزدیک definition

پیشنهاد بهبود معانی