امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Depot

ˈdiːpoʊ ˈdepəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    depots

معنی و نمونه‌جمله

noun countable
بازخانه، انبارگاه، انبار، (آمریکا) ایستگاه راه‌آهن، مخزن مهمات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The railway depot is in the south of the city.
- ایستگاه قطار در جنوب شهر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد depot

  1. noun storage place; station
    Synonyms: annex, armory, base, depository, destination, garage, halting-place, haven, junction, loft, lot, magazine, office, repository, stopping-place, store, storehouse, storeroom, terminal, terminus, waiting room, warehouse, yard

ارجاع به لغت depot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depot

لغات نزدیک depot

پیشنهاد بهبود معانی