امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Depository

dɪˈpɑːzətɔːri dɪˈpɒzətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    depositories

معنی

noun
انبار، مخزن، امانت‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد depository

  1. noun storage place
    Synonyms: archive, arsenal, bank, bunker, cache, collection, depot, gallery, magazine, museum, repertory, repository, safe, safe-deposit box, store, storehouse, tomb, vault, warehouse

ارجاع به لغت depository

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depository» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depository

لغات نزدیک depository

پیشنهاد بهبود معانی