امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deprivation

ˌdeprəˈveɪʃn ˌdeprəˈveɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    deprivations

معنی و نمونه‌جمله

noun C2
محرومیت، حرمان، فقدان، برکناری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- deprivation of political and civil rights
- محرومیت حقوق سیاسی و مدنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deprivation

  1. noun taking, keeping away; need
    Synonyms: denial, deprival, destitution, detriment, disadvantage, dispossession, distress, divestiture, divestment, expropriation, hardship, loss, privation, removal, seizure, want, withdrawal, withholding
    Antonyms: bestowal, endowment, giving, indulgence, offer, offering, presentation, supply

ارجاع به لغت deprivation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deprivation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deprivation

لغات نزدیک deprivation

پیشنهاد بهبود معانی