امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Discrepancy

    dɪˈskrepənsi dɪˈskrepənsi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      discrepancies

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    اختلاف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun
    اختلاف، تفاوت، مورداختلاف
    - There are several major discrepancies between his statements and the testimony of witnesses.
    - بین گفته‌های او و گواهی شهود مغایرت‌های عمده‌ای وجود دارد.
    - wide discrepancies in income
    - تفاوت‌های زیاد در درآمد
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد discrepancy

    1. noun conflict, disagreement
      Synonyms: alterity, contrariety, difference, discordance, disparity, dissemblance, dissimilarity, dissimilitude, dissonance, distinction, divergence, divergency, error, far cry, incongruity, inconsistency, miscalculation, otherness, split, unlikeness, variance, variation
      Antonyms: agreement, concordance, concurrence, consistency, harmony, parity

    ارجاع به لغت discrepancy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «discrepancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discrepancy

    لغات نزدیک discrepancy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند