معنی discreditable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

dɪsˈkredətəbl dɪsˈkredətəbl

معنی و نمونه‌جمله

adjective

شایسته بی‌اعتباری، باور‌نکردنی، ننگ‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- discreditable conduct

- رفتار شرم‌آور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد discreditable

adjective Meriting or causing shame or dishonor

Synonyms: disgraceful, dishonorable, disreputable, ignominious, opprobrious, shameful

ارجاع به لغت discreditable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «discreditable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discreditable

لغات نزدیک discreditable

- discovery
- discredit
- discreditable
- discreet
- discrepancy

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی