معنی distressful به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

dɪˈstresfʊl dɪˈstresfʊl

معنی و نمونه‌جمله

adjective

اندوهناک، پریشان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- He wanted an escape from his distressful life in that city.

- او می‌خواست از زندگی اندوه‌بار خود در آن شهر فرار کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distressful

adjective Troubling to the mind or emotions

Synonyms: distressing, disturbing, perturbing, worrisome, disquieting, disruptive, intrusive, troublesome, troublous, unsettling, upsetting, troubling, worrying

ارجاع به لغت distressful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «distressful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distressful

لغات نزدیک distressful

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند