امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dominance

ˈdɑːmənəns ˈdɒmənəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
کیفیت بالا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The team's dominance on the field was evident in their overwhelming victory.
- کیفیت بالای این تیم در زمین در پیروزی آن‌ها مشهود بود.
- The company's dominance in the market was challenged by a new competitor.
- کیفیت بالای این شرکت در بازار توسط رقیب جدیدی به‌چالش کشیده شد.
noun uncountable
روان‌شناسی سلامت روان سلطه‌گری، تسلط، نفوذ
- The lion's dominance over the other animals was unquestioned.
- سلطه‌گری شیر بر سایر حیوانات مسلم بود.
- The dominance of male was evident in the way he commanded the group.
- تسلط مرد در نحوه‌ی فرماندهی او بر گروه مشهود بود.
noun uncountable
زیست‌شناسی بارزیت
- The dominance of the gene for curly hair was evident in the entire family.
- بارزیت ژن موهای مجعد در تمام خانواده مشهود بود.
- The trait of aggression is dominance in the breed of dogs.
- صفت پرخاشگری بارزیتی در نژاد سگ‌ها است.
noun uncountable
برتری، تفوق
- the British dominance in Western Europe
- برتری انگلیس در اروپای غربی
- The company's dominance in the market was by its high sales and large customer base.
- برتری این شرکت در بازار به‌دلیل فروش بالا و مشتریان زیاد بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dominance

  1. noun supremacy
    Synonyms: ascendancy, authority, command, control, domination, dominion, government, influence, paramountcy, power, preeminence, preponderance, prepotence, prepotency, rule, sovereignty, sway, upper hand, whip hand
    Antonyms: modesty, subordination, weakness

ارجاع به لغت dominance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dominance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dominance

لغات نزدیک dominance

پیشنهاد بهبود معانی