امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Eagerly

    ˈiː.ɡər.li ˈiː.ɡə.li
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    مشتاقانه، با اشتیاق، آرزومندانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The students eagerly raised their hands.
    - دانش‌آموزان مشتاقانه دستشان را بلند کردند.
    - He eagerly accepted the job offer.
    - او با اشتیاق پیشنهاد شغلی را پذیرفت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد eagerly

    1. adverb anxiously
      Synonyms: zealously, intently, sincerely, expectantly, anticipatorily, vigorously, readily, earnestly, willingly, heartily, enthusiastically, energetically, strenuously, fiercely, cordially, readily, promptly, rapidly, breathlessly, speedily, hungrily, thirstily, fervently, ardently, zestfully, actively, spiritedly, cravingly, longingly, impatiently, gladly, with enthusiasm, with gusto, full tilt
      Antonyms: unwillingly, listlessly, grudgingly

    ارجاع به لغت eagerly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «eagerly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eagerly

    لغات نزدیک eagerly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی