ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Eagle

ˈiːɡl ˈiːɡl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    eagled
  • شکل سوم:

    eagled
  • سوم شخص مفرد:

    eagles
  • وجه وصفی حال:

    eagling
  • شکل جمع:

    eagles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    جانورشناسی عقاب
    • - The eagle soared high in the sky.
    • - عقاب در آسمان اوج گرفت.
    • - I spotted an eagle.
    • - عقابی را دیدم.
    • - The eagle's call echoed through the canyon.
    • - صدای عقاب در ژرف‌دره پیچید.
  • noun countable
    ورزش ایگل (در گلف) (وارد کردن توپ داخل سوراخ با دو ضربه کمتر از تعداد ضربات مجاز برای آن سوراخ)
    • - He celebrated his victory with an eagle.
    • - پیروزی‌اش را با ایگل جشن گرفت.
    • - the golfer's beautiful eagle
    • - ایگل زیبای گلف‌باز
  • verb - transitive
    ورزش با دو ضربه کمتر توپ را وارد سوراخ کردن، ایگل کردن (در گلف)
    • - I hope to eagle.
    • - امیدوارم با دو ضربه کمتر توپ را وارد سوراخ کنم.
    • - They eagled three holes.
    • - آن‌ها سه سوراخ را ایگل کردند.
  • noun countable
    سکه‌ی طلای ده‌دلاری (که پشت تصویر عقاب را داشت و ضرابخانه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا از سال ۱۷۹۵ تا ۱۹۳۳ آن را ضرب می‌کرد)
    • - They seek out the eagle.
    • - آن‌ها به‌دنبال سکه‌ی طلای ده‌دلاری هستند.
    • - I found a rare eagle in my grandfather's coin collection.
    • - سکه‌ی طلای ده‌دلاری کمیابی را در مجموعه‌سکه‌های پدربزرگم پیدا کردم.
  • noun
    عقاب (نشان پرچم واحد نظامی روم باستان)
    • - The eagle symbolized power for the Roman army.
    • - عقاب برای ارتش روم نماد قدرت بود.
    • - The eagle was a source of inspiration for Roman soldiers.
    • - عقاب منبع الهام سربازان رومی بود.
  • noun
    عقاب (نشان سرهنگی در نیروی زمینی و نشان ناخدا یکم در نیروی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا)
    • - The eagle on his uniform gleamed in the sunlight.
    • - عقاب یونیفرمش زیر نور خورشید می‌درخشید.
    • - The eagle insignia signified his high rank.
    • - نشان عقاب نشان‌دهنده‌ی رتبه بالای او بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد eagle

  1. noun Any of various large keen-sighted diurnal birds of prey noted for their broad wings and strong soaring flight
    Synonyms: bird-of-jove, falcon, hawk, erne, raptor, Aquila (Latin), eaglet, aerie, aquila, griffin, crow, eaglet (young eagle). associatedwords: aquiline, bird-of-prey, ern, eyry
  2. verb Shoot two strokes under par
    Synonyms: double birdie

ارجاع به لغت eagle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eagle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eagle

لغات نزدیک eagle

پیشنهاد بهبود معانی