امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Edible

ˈedəbl ˈedəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    edibles
  • صفت تفضیلی:

    more edible
  • صفت عالی:

    most edible

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
خوردنی، ماکول، چیزخوردنی، خوراکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Most mushrooms are not edible.
- بیشتر قارچ‌ها خوراکی نیستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد edible

  1. adjective able to be eaten
    Synonyms: comestible, digestible, eatable, esculent, fit, good, harmless, nourishing, nutritious, nutritive, palatable, savory, succulent, tasty, toothsome, wholesome
    Antonyms: harmful, inedible, poisonous, unpalatable

ارجاع به لغت edible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «edible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/edible

لغات نزدیک edible

پیشنهاد بهبود معانی