امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Emotionless

ɪˈmoʊʃnləs ɪˈməʊʃnləs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌احساس، عاری از احساسات، بی‌روح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He stared at the blank wall with an emotionless expression.
- با حالتی بی‌احساس به دیوار سفید خیره شد.
- His voice was emotionless.
- صدایش بی‌روح بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emotionless

  1. adjective unfeeling, undemonstrative
    Synonyms: blank, chill, cold, cold-blooded, cold fish, cool, cool cat, deadpan, detached, dispassionate, distant, flat, frigid, glacial, heartless, icy, immovable, impassive, impersonal, in cold blood, indifferent, laid back, matter-of-fact, nonemotional, nowhere, poker face, remote, reserved, stony-eyed, thick-skinned, toneless, unemotional, unimpassioned, with straight face
    Antonyms: demonstrative, emotional, feeling, passionate, sympathetic

ارجاع به لغت emotionless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emotionless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emotionless

لغات نزدیک emotionless

پیشنهاد بهبود معانی