امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Endlessly

    ˈendləsli ˈendləsli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور بی‌پایان، بی‌وقفه، به‌طور بی‌پایان، به‌طور ابدی، به‌طور مداوم، به‌طور پیوسته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The soldiers complained endlessly about the poor food.
    - سربازان بی‌وقفه از غذای ضعیف شکایت می‌کردند.
    - Her nagging went on endlessly.
    - بهانه‌جویی‌هایش به‌طور پیوسته ادامه داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد endlessly

    1. adverb Continuing forever without end
      Synonyms: infinitely
      Antonyms: finitely
    2. adverb With unflagging resolve
      Synonyms: incessantly, interminably, ceaselessly, unceasingly, boresomely, unendingly, fatiguingly, continuously, irksomely, wearisomely, wearyingly

    لغات هم‌خانواده endlessly

    ارجاع به لغت endlessly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «endlessly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/endlessly

    لغات نزدیک endlessly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند