امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Fearsome

    ˈfɪrsəm ˈfɪəsm
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    ترسناک، مهیب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fearsome

    1. adjective causing or able to cause fear
      Synonyms:
      awful terrible dreadful frightening scary fearful frightful dire tremendous horrific ghastly appalling dread formidable direful dreaded horrendous redoubtable
    1. adjective filled with fear or terror
      Synonyms:
      afraid fearful apprehensive panicky aghast afeard ascared funky

    لغات هم‌خانواده fearsome

    • verb - transitive
      fear

    ارجاع به لغت fearsome

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fearsome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fearsome

    لغات نزدیک fearsome

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی