امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flare-up

ˈfleərʌp ˈfleərʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable
خشم ناگهانی، عصبانیت ناگهانی، از کوره در رفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She struck her brother in a flare-up of fury.
- در موجی از خشم برادر خود را زد.
- A sudden flare-up made the discussion more heated.
- عصبانیت ناگهانی بحث را داغ‌تر کرد.
noun uncountable
شعله‌وری، گرگرفتگی، زبانه‌کشی
- a sharp flare-up of the dying fire
- زبانه‌کشی تند آتش درحال تمام شدن
- The flare-up in tensions caught everyone off guard.
- شعله‌وری تنش‌ها همه را غافل‌گیر کرد.
noun uncountable
(بیماری و غیره) عود، (کار و گرفتاری و غیره) تشدید، بروز
- a flare-up of disputes among workers and the management
- بروز ناگهانی اختلاف‌نظر بین کارگران و کارفرمایان
- Stress can often trigger a flare-up in individuals with chronic conditions.
- استرس اغلب می‌تواند باعث عود بیماری در افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flare-up

  1. noun sudden outbreak
    Synonyms: blowup, epidemic, eruption, explosion, gush, outburst, rise, aggravate

ارجاع به لغت flare-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flare-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flare-up

لغات نزدیک flare-up

پیشنهاد بهبود معانی