امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flaring

American: ˈflerɪŋ British: ˈfleərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    flared
  • شکل سوم:

    flared
  • سوم‌شخص مفرد:

    flares

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb
شعله‌ور، سوزان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a flaring resort hotel
- هتل توریستی پر‌زرق‌و‌برق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flaring

  1. verb Erupt or intensify suddenly
    Synonyms: erupting, exploding, bursting
  2. verb Shine with a sudden light
    Synonyms: flaming, flashing, burning, glowing, widening, torching, spreading, signalling, blazing, passing, lighting, glaring, combusting, fluttering, flickering, flecking, flaunting, expanding, erupting, dilating, dazzling, broadening, ballooning
  3. adjective Streaming or flapping or spreading wide as if in a current of air
    Synonyms: aflare

ارجاع به لغت flaring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flaring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flaring

لغات نزدیک flaring

پیشنهاد بهبود معانی