امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flareback

flerˌbæk ˈflɛəbæk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله، اشتعال معکوس، بازگشت شعله (شعله‌ای که به‌طور معکوس از لوله‌ی توپ و کوره و غیره خارج شود)
- He had to be careful to avoid a flareback while firing the cannon.
- باید دقت می‌کرد که هنگام شلیک توپ از اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله جلوگیری کند.
- a sudden flareback
- اشتعال معکوس ناگهانی
noun countable
بازرخداد، عود، بازگشت
- a flareback of winter in May
- بازرخداد زمستان در ماه مه
- the flareback of pain in his leg
- عود درد در پایش
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت flareback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flareback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flareback

لغات نزدیک flareback

پیشنهاد بهبود معانی