امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flee

fliː fliː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fled
  • شکل سوم:

    fled
  • سوم‌شخص مفرد:

    flees
  • وجه وصفی حال:

    fleeing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1
فرار کردن، گریختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- They were fleeing the police.
- آن‌ها داشتند از دست پلیس فرار می‌کردند.
- As the storm approached, people began to flee the beach.
- با نزدیک شدن طوفان، مردم شروع به فرار از ساحل کردند.
- Several hundred people are fleeing because of a forest fire.
- صدها نفر به دلیل آتش‌سوزی جنگل دارند می‌گریزند.
verb - intransitive
ناپدید شدن، محو شدن (زود)
- Night had fled.
- شب ناپدید شده بود.
- The shadows flee at the first light of dawn.
- سایه‌ها با اولین نور سحر محو می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flee

  1. verb run away to escape
    Synonyms: abscond, avoid, beat a hasty retreat, blow, bolt, break, cut and run, cut out, decamp, depart, desert, elude, evade, fly, fly the coop, get, get away, get the hell out, hotfoot, jump, leave, make a getaway, make off, make oneself scarce, make one’s escape, make quick exit, make tracks, retreat, scamper, scoot, scram, skedaddle, skip, split, step on it, step on the gas, take a hike, take flight, take off, vamoose, vanish
    Antonyms: face, meet, stand, stay, wait

ارجاع به لغت flee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flee

لغات نزدیک flee

پیشنهاد بهبود معانی