امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Hardiness

    American: ˈhɑːrdɪnəs British: ˈhɑːdɪnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    دلیری، شهامت، دلداری، شجاعت (رجوع شود به: hardy)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun
    بیپروایی، پرتابی، پرطاقتی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد hardiness

    1. noun The trait of being willing to undertake things that involve risk or danger
      Synonyms: boldness, daring, hardihood
    2. noun The property of being strong and healthy in constitution
      Synonyms: robustness, lustiness, validity

    لغات هم‌خانواده hardiness

    ارجاع به لغت hardiness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hardiness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hardiness

    لغات نزدیک hardiness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند