امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Impassion

American: ˌɪmˈpæʃən British: ˌɪmˈpæʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
برانگیختن، شوراندن، تحریک کردن، به هیجان آوردن، بر سر شهوت آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impassion

  1. verb To arouse the emotions of; make ardent
    Synonyms: animate, enkindle, fire, inspire, kindle, stir

ارجاع به لغت impassion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impassion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impassion

لغات نزدیک impassion

پیشنهاد بهبود معانی