امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Interpretive

ɪnˈtɜrːprət̬ɪv ɪnˈtɜːprətɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
تفسیری، تعبیری، توضیحی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
ترجمه‌ای، ترگمانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد interpretive

  1. adjective Serving to explain
    Synonyms: interpretative, elucidative, exegetic, explanative, explanatory, explicative, expositive, expository, hermeneutic, hermeneutical, illustrative

لغات هم‌خانواده interpretive

ارجاع به لغت interpretive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «interpretive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/interpretive

لغات نزدیک interpretive

پیشنهاد بهبود معانی