امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ovum

ˈoʊvəm ˈəʊvəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یاخته ماده، سلول نطفه ماده، تخمک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ovum

  1. noun the female reproductive cell; the female gamete
    Synonyms:
    egg egg-cell gamete seed oosphere spore

ارجاع به لغت ovum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ovum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ovum

لغات نزدیک ovum

پیشنهاد بهبود معانی