گذشتهی ساده:
partedشکل سوم:
partedسومشخص مفرد:
partsوجه وصفی حال:
partingشکل جمع:
partsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رها کردن، دادن، (از سرچیزی) گذشتن
بخش عمده از چیزی
بیشتر، تقریباً
تا آنجایی که مربوط به کسی میشود
بیشتر، اغلب، معمولاً
1- بهطور کلی، معمولاً، بیشتر 2- با خوشرویی، با خوشطینتی
on the part of one (or on one's part)
1- تا آنجایی که به کسی مربوط میشود 2- از سوی، از طرف (کسی)
part and parcel (of something)
جزء لاینفک، بخش اجتنابناپذیر، بخش عمده و اساسی چیزی، جزء جداییناپذیر، جزء تفکیکنشدنی
1- (با: with) ترک همنشینی کردن، ترک رابطه کردن 2- جدا شدن (و در دو جهت مختلف رفتن)
از هم جدا شدن
1- نقش داشتن (در)، سهم داشتن، دخیل بودن 2- تو بازی رفتن
شرکت کردن (در)
جانب (یا طرف) کسی را گرفتن، (از کسی) طرفداری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «part» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/part