امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Practical

ˈpræktɪkl ˈpræktɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more practical
  • صفت عالی:

    most practical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
کابردی، تجربی، عملی، شدنی، واقعی، قابل انجام، به‌ کار خور، اهل عمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- practical experience
- تجربه‌ی عملی
- practical knowledge as opposed to theoretical knowledge
- دانش تجربی در برابر دانش تئوری
- A practical knowledge of several languages has stood me in good stead.
- دانش عملی چندین زبان خیلی به درد من خورده است.
- a practical plan
- یک طرح کاربردی
- Your proposed solution is not practical.
- راه‌ حل پیشنهادی شما شدنی نیست.
- a practical machine with many uses
- ماشین به‌دردخور که کاربردهای فراوانی دارد
- We must be practical and see difficulties in advance.
- باید واقع‌بین باشیم و از حالا اشکالات را پیش‌بینی کنیم.
- He is their practical leader.
- او پیشوای واقعی آنهاست.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد practical

  1. adjective realistic, useful
    Synonyms: applied, both feet on the ground, businesslike, commonsensical, constructive, doable, down-to-earth, efficient, empirical, experimental, factual, feasible, functional, handy, hard-boiled, implicit, in action, in operation, matter-of-fact, nuts and bolts, operative, orderly, possible, practicable, pragmatic, rational, reasonable, sane, sensible, serviceable, sober, solid, sound, systematic, unidealistic, unromantic, usable, utile, utilitarian, virtual, workable, workaday, working
    Antonyms: impossible, impractical, unfeasible, unrealistic, unserviceable, unworkable, useless, worthless
  2. adjective experienced, proficient
    Synonyms: accomplished, cosmopolitan, effective, efficient, qualified, seasoned, skilled, sophisticated, trained, versed, vet, veteran, working, worldly, worldly-wise
    Antonyms: incapable, inefficient, inexperienced, unproficient, unseasoned, unskilled, untrained, useless

لغات هم‌خانواده practical

ارجاع به لغت practical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «practical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/practical

لغات نزدیک practical

پیشنهاد بهبود معانی