امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prolongation

ˌproʊlɑːŋˈɡeɪʃn ˌprəʊlɒŋˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ممتد کردن، طولانی کردن، تطویل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prolongation

  1. noun The act of making something longer or the condition of being made longer
    Synonyms: protraction, elongation, extension, lengthiness, continuation, perpetuation, lengthening
  2. noun Amount or degree or range to which something extends
    Synonyms: extension, lengthiness

ارجاع به لغت prolongation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prolongation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prolongation

لغات نزدیک prolongation

پیشنهاد بهبود معانی