امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Recipient

    rɪˈsɪpiənt rɪˈsɪpiənt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      recipients

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable formal
    گیرنده، دریافت‌کننده، وصول‌کننده، پذیرنده، بهره‌ور، ذی‌نفع

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - This slip must be signed by the recipient.
    - این برگه باید توسط گیرنده امضا شود.
    - The recipient of the award was overwhelmed with joy.
    - دریافت‌کننده‌ی جایزه غرق در شادی شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد recipient

    1. noun The semantic role of the animate entity that is passively involved in the happening denoted by the verb in the clause
      Synonyms: beneficiary, receiver, heir, legatee, object, awardee, recipient role, conferree, donee, winner
    2. adjective
      Synonyms: on-the-receiving-end, getting, taking

    ارجاع به لغت recipient

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «recipient» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recipient

    لغات نزدیک recipient

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند