امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Reorganize

riːˈɔːrɡnaɪz riːˈɔːɡənaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reorganized
  • شکل سوم:

    reorganized
  • سوم‌شخص مفرد:

    reorganizes
  • وجه وصفی حال:

    reorganizing

معنی‌ها و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive C1
تشکیلات مجدد، دوباره متشکل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - transitive verb - intransitive
دوباره سازمان دادن
- the plan to reorganize the company from top to bottom
- برنامه‌ی تجدید سازمان شرکت از بالا تا پایین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reorganize

  1. verb Organize anew
    Synonyms: reorganise, restructure, revamp, reorient, reshuffle, shake up, regroup

لغات هم‌خانواده reorganize

ارجاع به لغت reorganize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reorganize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reorganize

لغات نزدیک reorganize

پیشنهاد بهبود معانی