امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Seriously

    ˈsɪriəsli ˈsɪəriəsli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more seriously

    • صفت عالی:

      most seriously

    معنی

    adverb B1
    جدا، به راستی، رسماً، سخت، موقرانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد seriously

    1. adverb not humorously
      Synonyms:
      earnestly seriously sincerely solemnly gravely intently determinedly resolutely purposefully thoughtfully passionately fervently zealously soberly sternly actively vigorously sedately in earnest for real with a straight face with sobriety with forethought in all seriousness in all conscience down straighten out cut the comedy cool it simmer down all joking aside
      Antonyms:
      funnily lightly
    1. adverb dangerously, critically
      Synonyms:
      very badly severely gravely harmfully perilously critically intensely quite acutely menacingly threateningly decidedly grievously sorely deplorably distressingly regrettably precariously
      Antonyms:
      trivially casually minor

    لغات هم‌خانواده seriously

    • adverb
      seriously

    ارجاع به لغت seriously

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «seriously» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seriously

    لغات نزدیک seriously

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی