امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Seriousness

    ˈsɪriəsnəs ˈsɪəriəsnəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable
    وخامت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I don’t think he has any idea of the seriousness of the situation.
    - فکر نمی‌کنم او از وخامت اوضاع باخبر باشد.
    - Mr. McDaid said he fully accepted the seriousness of what had happened but was standing by his son.
    - آقای مک‌دید گفت که وخامت اوضاع را قبول دارد اما طرف پسرش را می‌گیرد.
    noun uncountable
    جدیت
    - In all seriousness now, I do think there's a problem here that we need to straighten out.
    - با جدیت تمام عرض می‌کنم که فکر می‌کنم مشکلی اینجا وجود دارد که باید به آن رسیدگی کنیم.
    - He loved the look of seriousness that came over her face.
    - عاشق جدیت برخاسته از نگاه او بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد seriousness

    1. noun humorlessness
      Synonyms: calmness, coolness, earnest, earnestness, gravity, intentness, sedateness, serious-mindedness, sincerity, sober-mindedness, sobriety, solemnity, staidness, sternness, thoughtfulness
      Antonyms: funniness, humor, lightness
    2. noun danger; criticalness
      Synonyms: enormity, gravity, importance, moment, significance, urgency, weight
      Antonyms: triviality, unimportance

    لغات هم‌خانواده seriousness

    ارجاع به لغت seriousness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «seriousness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seriousness

    لغات نزدیک seriousness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی