امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Short-range

ˈʃɔːrtreɪndʒ ˈʃɔːtreɪndʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کوتاه‌برد، با برد کوتاه، کم‌برد (موشک یا هواپیما و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a short-range missile
- موشک کوتاه‌برد
- short-range and long-range airplanes
- هواپیماهای کم‌برد و دوربرد
adjective
کوتاه‌مدت
- Our company's short-range goals include increasing sales by 10% within the next quarter.
- اهداف کوتاه‌مدت شرکت ما مشتمل است بر افزایش ۱۰ درصدی فروش در سه‌ماهه‌ی بعدی.
- The short-range effects of the new policy are expected to be seen within the next month.
- پیش‌بینی می‌شود تأثیرات کوتاه‌مدت سیاست جدید ظرف یک ماه آینده دیده شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد short-range

  1. adjective Intended, used, or present for a limited time
    Synonyms: impermanent, interim, provisional, short-term, temporary
  2. adjective Designed or implemented so as to gain a temporary limited advantage
    Synonyms: tactical

ارجاع به لغت short-range

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «short-range» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/short-range

لغات نزدیک short-range

پیشنهاد بهبود معانی