امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tablet

ˈtæblɪt ˈtæblɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tablets

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
لوح، لوحه، صفحه، تخته، ورقه، قرص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Stone tablets found around the pyramids.
- لوحه‌های سنگی که در اطراف اهرام یافت شده‌اند.
- cuneiform tablets
- سنگ‌نوشته‌ها به خط میخی
- Inscriptions found on clay tablets.
- برنگاشته‌هایی که روی خشت حک شده است.
- aspirin tablet
- قرص آسپرین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tablet

  1. noun sheaf of papers that are connected
    Synonyms: book, folder, memo pad, notebook, pad, quire, ream, scratch, scratch pad, sheets
  2. noun encapsulated medicine
    Synonyms: cake, capsule, dose, lozenge, medicine, pellet, pill, square, troche

ارجاع به لغت tablet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tablet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tablet

لغات نزدیک tablet

پیشنهاد بهبود معانی